درد و دل های مادرانه
دختر عزیزم ان روز که مرا پیر و از کار افتاده یافتی........ اگر هنگام غذا خوردن لباسهایم را کثیف کردم و یا نتوانستم لباسهایم را بپوشم......اگر صحبت هایم تکراری و خسته کننده شد......... صبور باش و درکم کن...... یادت بیاور وقتی که کوچک بودی مجبور بودم روزی چندین بار لباسهایت را عوض کنم و یا برای سرگرمی و خواباندنت بارها و بارها داستانی را برایت تعریف می کردم...... وقتی برای ادای کلمه ای یا مطلبی حافظه ام یاری ام نمی کند به من فرصت بده و عصبانی نشو........ وقتی پاهایم توان راه رفتن ندا...
نویسنده :
مامان نسرین
14:25